مجمع دانشجویی آرمان (عدالت‌خواه) دانشگاه شیراز

مجمع دانشجویی آرمان (عدالت‌خواه) دانشگاه شیراز

 

شعار : رهبر معظم انقلاب اسلامی: امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور، مساله‌ی عدالت است.

 

اینفوگرافی:

جنبش عدالت‌خواه دانشجویی، پاتوق‌کسانی‌است که از جناح بندی سیاسی و چپ و راست خسته شده اند. کسانی که شخص و حزب برایشان اصالت ندارد .بچه هایی که اولویتشان آرمان های انقلاب است. جنبشی هایی که اولویتشان ایستادن جلوی بی عدالتی و تبعیض و فساد است و برایشان فرقی ندارد طرف چپی است یا راستی، امام جمعه است یا سپاهی، رئیس این قوه است یا آن قوه! در یک کلام، اصل برای جنبش، تحقق آرمان های انقلاب است و بالاترین آرمان انقلاب یعنی عدالت.

 

 

معرفی:

روایتی صریح و بی‌پرده از تشکل آرمان

 

آرمان را دوست دارم

چون خودم را داخلش پیدا کردم، اصلاً شاید مهم‌ترین خصلت آرمان همین باشد، یعنی جایی که بتوانی بفهمی که با خدای خودت، با جامعه‌ی خودت و از همه مهم‌تر با خودِ خودت چند چندی، چه ظرفیت‌هایی داری، از این عالم چه می‌خواهی و می‌خواهی به کجا برسی و چه وظیفه‌ای بر عهده داری؛ در یک کلام بفهمی که از کجا آمده‌ای و آمدنت بهر چه بود؟

 

آرمان را دوست دارم

اصلاً به خاطر اسمش؛ درست است که آن را تشکل آرمان( عدالت‌خواه) نامیده اند اما همان آرمانش یک دنیا حرف دارد. آرمان یعنی قله؛ قله‌ای که هنوز نرسیده‌ایم، یعنی آرمانشهری که هنوز ساخته نشده، یعنی قانع نبودن به اینجایی که هستیم، یعنی ناراضی بودن از وضع موجود!

 

آرمان را دوست دارم

چون یقه‌ی انسان را می‌گرفت و می‌گفت تو مسئولی!

تو را در برابر سیری ستمکاران و گرسنگی محرومان و ستم دیدگان مسئول می‌دانست. تو را در برابر خدایت، جامعه‌ات و در برابر خودت مسئول می‌دانست، می‌گفت ناراضی بودن، مقدمه‌ای است برای حرکت و تو مسئولی که خودت را رشد دهی و وضع موجودی که از آن ناراضی هستی را اصلاح کنی، به تو می‌فهماند که اگر در صحنه‌ی حق و باطل نباشی، به نماز ایستادنت و یا به شراب نشستند یکی است.

 

آرمان را دوست دارم

چون می‌دانست حرکت، بدون تفکر یعنی هیچ!

در آرمان باید اهل مطالعه می‌بودی و مهم‌تر از آن اهل تفکر

در آرمان می‌فهمیدی که غروب بت‌ها نزدیک است و در بند این نبودی که چون فلانی یا بهمانی گفته، پس همان درست است. در مقام تفکر ما قال برایت اصل می‌شد تا من قال!

در آرمان می‌فهمیدی که شأن دانشجو بسیار بالاتر از آن است که ضبط صوت دیگران باشد، مرامش این بود که برای حرکتت باید بدانی و بفهمی و خودت به آن حرف و دغدغه برسی، چرا که اگر نرسی یعنی باخته‌ای، یعنی عمرت را تلف کرده‌ای، یعنی با حرفت، با دغدغه‌ات زندگی نکرده‌ای، مدتی مشغولش بوده‌ای و بعد از چند سال هم آن دغدغه را به دست فراموشی سپرده‌ای!

در آرمان میدانستی که حرف زدن همانا و پذیرش مسئولیتش نیز همانا، مرامش اجازه نمی‌داد که همج رعاع باشی و باری به هر جهت؛ ابا داشت از اینکه دهان بگشایی و حرف بزنی بدون اینکه قبلش درست و حسابی اندیشیده باشی.

 

آرمان را دوست دارم

چون ساعت‌ها برای من حرف داشت، حرف‌هایی که در دکان کمتر بقالی پیدا می‌شد. آرمان همیشه خرق عادت داشت؛ خرق عادتش دقیقاً همان جمله سید مرتضی بود که می‌گفت؛ اگر از معیارهای عصر خودت تبعیت کنی، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. همیشه به دنبال ارزش افزوده‌ی خودش در صحنه می‌گشت، نو یا کهنه بودن، جدید یا قدیمی بودن حرف، برایش اصالت نداشت، دنبال حرف حساب بود، حرف حق! و می‌دانست که معرفت به حق، جز با زانوی ادب زدن بر در خانه‌ی گلی زهرا و علی و حسن و حسین، شدنی نیست.

 

 خلاصه که اینجا آرمان است.

جایی که حرفش همان حرفِ اصیلِ انقلاب اسلامی است. ما اینجا گوش شنوای مستضعفین و طبقات پایین جامعه هستیم. همان هایی که کسی صدای دردشان را نمیشنود و دستشان به جایی بند نیست و هدفمان پیدا کردن دوای دردشان است. اینجا پروژه ها و مسئله ها با شما سخن می‌گویند. رزومه ای سراسر دغدغه. از دفاعِ از حقوق کارگران این کارخانه گرفته تا حفظ خانه‌ی انسان های بی پناهی که چوب حراج بر سر ملکشان زده شده بود. از افشا سازی های بودجه های کلان شهرداری که سر و تهشان مشخص نبود تا گرفتن یقه این مسئول و آن مسئول بابت ناکارآمدی ها و باند بازی و فامیل بازی هایشان.

 

 

آدرس: ساختمان معاونت فرهنگی، طبقه اول، اتاق ۱۱۴

 

شماره تماس: 09901385035

 

 

اینستاگرام، توییتر، تلگرام، ایتا

armanshirazu@